این روزها درسو گذاشته ام کنار؛ حتی درسای کنکور هنر. این روزا نه تنها حوصله ی درس که حوصله ی هیچ چیز دیگه ای رو هم ندارم. بهاره و هوای خوابآلودش و ذهن من که هر سال این موقع شروع به جوش و خروش میکنه. سرم پر از ایده های جورواجور و قشنگه واسه نوشتن اما دستم تنبل شده. فکر کنم یه مدت ننوشتن باعث شده کورسوی نویسندگیم کم کم خاموش بشه.
یه جرقه میخوام که دنیا رو به آتیش بکشم!
مثل ققنوسی شدم که اونقدر تنبل شده که زیر خاکستر خودش مدفونه.
ح.ر.