فراکده

the blog of a forever-living girl

فراکده

the blog of a forever-living girl

26 ژوئن یا همون 5 تیر خودمون!

این مدتی که نبودم خونه نقلیدیم!

راستی امروز یکی از باحال ترین خاطره هام تو زندگیمو داشتم! نقد کتاب شازده کدو اثر آقای عباس جهانگیریان رو چون نتونسته بود بیاد خودمون نقدیدیم و بعدشم زنگیدیم به خود ایشون! انقده تجربه باحالی بود! یکی از دوستان خوش صدای کانونی سوالا رو ازش می پرسید و اونم جواب می داد! من قیافه ام این شکلی شده بودش مطمئنا: :-O .

راستی من کانون پرورش فکری عضوم اگه نگفته بودم. کتابو هم با بزرگترامون نقدیدیم البته!

در کل بگم خیلی جالب بود که پشت تلفن یکی از بهترین و بزرگترین نویسنده های کشورمون بود و به سوالامون جواب می داد!

قربون تکنولوژی و کله ی آدمیزاد برم و ببوسم من مغزی رو که این ارتباطاتو آفرید؛ حالا چه بل، چه یه ایتالیایی چه هر کسی که موجب پیشرفتش شد! انقده باحال بود! ذوقیدم! یه صدا از توی یه دستگاه کوچیک به سوالامون جواب می داد!


همین الآن یه سوال برام پیش اومد: این شکلک چیه؟ از چیزی بدش اومده یا زبونش چسبیده به فکش یا اینکه یه چی چسبیده به فکش می خواد به اون زبون پیدا کنه؟؟؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد